در این برنامه گلها، هنر مندان به اجرای برنامه در دستگاه ماهور می پردازند :
دستگاه ، ماهور : همان طور که قبلا نیز گفته شد دستگاه بسیار شادی است و بسیار شبیه گام ماژو غربی ها است و به همین جهت مارشهای با هیجان و پرشور نظامی اغلب در گام ماهور است .
از آهنگهای معروف ماهور تصنیف مرغ سحر ، ز من نگارم ، در فکر تو بودم و... می باشد .
دوستانی که سه تار می نوازند باید سه تار خود را با دیاپازون دو– سل– ر–ر کوک کنند که پرده های گام ماهور سل عبارتند از : سل – لا – سی – دو – ر – می – فا دیز - سل.
آهنگساز ، مهدی خالدی : متولد 1289 درگذشت 1369 که مجموعه آهنگهای ایشان به کوشش آقای حبیب الله نصیری فر منتشر شده است .
ترانه سرا ، پژمان بختیاری : از شاعران معروف برنامه گلها که بسیاری از غزلیات وی در گلها استفاده می شد و توسط شادروان رهی معیری به این برنامه ها دعوت شد .
خواننده ، سیما بینا : متولد 1323 در بیرجند و همکاری با رادیو ایران از سن 9 سالگی در برنامه کودک و فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه تهران و خواننده مشهور برنامه گلهای صحرایی شامل ترانه های محلی.
رهبرارکستر ، جواد معروفی: فرزند استاد موسی معروفی .
تصنیف :
بیا ساقی که از رویت مرا آشفته تر بینی ....
متاسفانه در بسیاری از قسمت ها شعر ترانه خوب شنیده نمی شود و از دوستان خواهش دارم در صورتی که متوجه آن می شوند یا به آن دسترسی دارند برای اینجانب نیز ارسال کنند .
آواز :
همنوازان آواز : همایون خرم ، لطف الله مجد ، رضا ورزنده ، امیر ناصر افتتاح
غزل آواز : ابوالحسن ورزی
غزل آواز :
داد
بر من از خوی تو هر چند که بیداد رود چون رخ خوب تو بینم همه از یاد رود
گشایش و فرود به درآمد ماهور در انتهای شعر
گره از طره مشکین مگشا پیش صبا عمر صد دلشده مپـــسند که بر باد رود
دلکش
تا به کی عاشق مهجور به امید وصال به سر کــوی تو شاد آید و ناشاد رود
فرود به ماهور
· از نکات جالب توجه این آواز یکی آغاز برنامه در گوشه ای غیر از درآمد است یعنی از نت دوم گام شروع می شود و جالب است بدانید روایت استاد صبا :
درآمد امروزی به نام درآمد بنفشه است و از میرزا لطف الله بنفشه است ( چون ایشان در موقع وعظ دست خود را بر منبر مانند دسته گل بنفشه تقدیم شنوندگان می کرده است ) و بعدا توسط موسیقی دانان به درآمد های ماهور اضافه شده است والا درآمد ماهور قدیم تقریبا" در پرده های گشایش و داد بوده است و مثلا تصنیف های قدیمی مانند نرگس مستی ، من ندانستم و... از درجه دوم گام ماهور امروزی آغاز می گردند .
· مناسب خوانی در بیت سوم به نحو احسنت انجام شده است چون گوشه دلکش که مرکب نوازی به گوشه شهناز شور می باشد و حالت غمگین تری نسبت به ماهور دارد مناسب معنی این بیت است .
قطعه ای که استاد خرم در پایان آواز اجرا می کنند اگر بیشتر دقت کنید نوعی حالت ترکی دارد که در موسیقی ایران در همایون هم گاهی اجرا شده است .
گلهای تازه 69
این بار برنامه ای در دستگاه همایون را می شنوید :
دستگاه همایون : از دستگاههای محبوب ایرانیان است و هم باشکوه (قسمت درآمد) و هم سوزناک (در بیداد) است ، معروف ترین تصنیف همایون "شد خزان" است .
استاد خالقی در وصف همایون می گوید به عقیده من از سایر آواز ها موقر و موثر تر است زیرا گفتارش پر از بزرگی و نصیحتش از روی کمال مهارت و منتهای تجربه و پختگی استبیانش سحرانگیز و ماهرانه است و شنونده در مقابل این اواز بی اختیار سکوت می کند . گاه شخص را متنبه می کند و گاه از سر غرور سخن می راند گاه فریادی سخت بر دل داغدار می کشد و اشک از دیده می فشاند سپس طرز کلام را عوض می کند و پند به صبوری میدهد و خلاصه می توان گفت که معجونی است که از تمام عواطف و صفات روحانی عالی ساخته شده و به حقیقت اسمش با مسمی است و به راستی همایون است .
گوشه های مهم این دستگاه عبارتند از :
1- درآمد : درآمد همایون بسیار باشکوه و لطیف است .
2ý- چکاوک : بر درجه چهارم گام تاکید دارد و از زیر مجموعه های مهم این گوشه شوشتری است که بطور مستقل و مفصل نیز اجرا می شود .
3- بیداد : درجه پنجم گام همایون است و بعضی آهنگسازان حتی فقط دراین گوشه تصنیف ساخته اند (بیداد زمان از پرویز یاحقی ، اشک من هویدا شد از همایون خرم). اسم این گوشه بسیار با مسما است چون بر خلاف درآمد که شکوه و وقار خاصی دارد کاملا فریاد جانسوز می کشد .
از زیر مجموعه های بیداد گوشه های نی داوود ، باوی و ... است .
این گوشه شباهت زیادی به آواز اصفهان دارد چون دقیقا پرده هایشان مانند هم است .
آغاز برنامه با تکنوازی ویلن استاد پرویز یاحقی می باشد و سپس آواز برنامه را استاد ایرج با شعری از سعدی همراه سنتور شادران منصور صارمی اجرا می کنند .
شادروان منصور صارمی : (1378-1309) که از نوازندگان پرکار اواخر گلها می باشند و سبکی میانه سبک بم و شیرین استادان توکل و نجاهی و سبک محکم و زیبای استاد پایور در برنامه گلها ارائه دادند ، از اجراهای بسیار زیبای استاد صارمی آلبوم " همایون مثنوی" می باشد که با آواز استاد شجریان با اشعار زیبای عراقی انجام شده است و مرکب نوازی مفصلی دارد.
گوینده : خانم آذر پژوهش
صدابردار: ایرج حقیقی
آواز:
درآمد
بســــیار سفر باید تا پخته شود خــامی صوفی نوشد صافی تا در نکـشد جامی
( اشاره مختصر به) چکاوک ( و فرود از مصرع دوم)
ای بلبل اگر نالی من بـــــا تو هم آوازم تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی
بیداد
باشد که تو خود روزی از ما خبری پرسی ورنه که برد هیهات از ما به تو پیغامی
بیداد ( فرود از مصرع دوم)
گـــــر چه شب مشـتاقان تاریک بود اما نومـــــید نباید بود از روشـنی بامی
سعدی به لب دریــــــا دردانه کجا یابی درکام نهنـــــگان رو گر می طلبی کامی
در قسمت پایانی اشعار به قسمت اول تحریر استاد ایرج نیز توجه کنید که حالت شبیه ترکی دارد .
مقام اصلی موجود در یک دستگاه که سایر مقامات زیرمجموعه آن دستگاه ، حول محور آن گردش نموده و پس از فراز و نشیب های مکرر به آن رجوع می نمایند.
به عبارتی ساده تر :
1- مقدمه و برداشت و ابتدای سخن در یک مجلس برای جلب توجه حاضراندر مجلس.
2- مدخل آواز- مقدمه در سازو آوازها - ابتدای آواز (منظور از درآمد شروع ارائه دستگاه یا آوازیست. بهتر است بدانیم که در ردیف موسیقی در ابتدای هر دستگاهی که می گویند : درآمد اول ، درآمد دوم یا سوم و.. ممکن است برای اجرای دستگاه یا آوازی ، یکی از آن درآمدها خوانده شود. لازم است یادآوری کنم که همه دستگاهها و آوازها و حتی اکثر گوشه ها دارای درآمد هستند.).
فرود یا فروز در مقابل اوج یا فراز:
جابجایی هرپدیده فیزیکی از یک سطح بالا به سطح پایین را فرود گویند.
به عبارتی : مایل شدن هر پدیده ای از مدارج و سطوح بالا به درجات پایین را فرود گویند و قاعدتا" به مایل شدن هر پدیده را بطرف زمین و تکیه گاه اولیه اش فرود آن پدیده گویند، خواه آن پدیده از اجسام باشد ویا هر چیز دیگر.
تعریف موسیقایی فرود :
تغییر فرکانس صدا از سطوح بالا بطرف پایین در چهارچوب قوانین آواز را فرود گویند. بعضی از اساتید از جمله ابوالحسن خان اقبال آذر ( آوازخوان مکتب تبریز ) کلمه فرود را فروز نیز گفته اند که اگر کلمه فروز را به معنی پایین آمدن و فرود بدانیم ، نقطه مخالف آن فراز به معنی اوج و بلندی خواهد بود.
در ردیف موسیقی ایران انواع و اقسام فرودها را داریم که هریک به طریقه های خاص و متفاوت اجرا میشوند. زیبایی و پختگی فرودها بستگی به درصد مهارت و تخصص و تسلط آوازخوان دارد.
نکته مهم : در امر آوازخوانی اگر خواننده فرود را ناقص بگذارد میتوان گفت که حق آواز را ادا نکرده است و آواز را نیمه تمام و ناقص گذاشته است.
رنگ (Reng ) :
اصولا" در بافت ردیف موسیقی سنتی ایران وجود رنگ مکمل زیبایی های کلّــی نهفته در زنجیره ردیف است ، به بیان ساده : رنگ تزئینی نهایی است برای نشان دادن خاتمه نوازندگی.
علت اساسی قرارگرفتن رنگ در خاتمه ردیف دستگاههای موسیقی ، ایجاد تحرک ، نشاط و وجد است در شنونده ؛ چرا که بافت مقاطعی از ردیف موسیقی چه بسا یرای شنونده ( بخصوص شنونده هایی که بی اطلاع از علم موسیقی هستند ) کسل کننده و خمودگی آور باشد.
همه طبقات مردم اعم از خواص ( آنهایی که از علم موسیقی و مسائل فنی آن تا حدودی اطلاع دارند ) و عوام ( آنهایی که موسیقی را صرفا" بخاطر لذت شنیداری خواهانند ) رنگ را دوست داشته و این قسمت از موسیقی ردیفی را بیشتر می پسندند.
رنگها در زنجیره ردیف انواع و اقسام دارند که معروفترین آنها عبارتند از :
1- رنگ دلگشا ( در دستگاه سه گاه )
2- رنگ اصول ( در دستگاه شور )
3- رنگ کور اوغلی ( در دستگاه ماهور )
4 - رنگ فرح ( در دستگاه همایون )
5 - رنگ فرح انگیز ( در آواز بیات اصفهان )
6 - رنگ تاجری ( در آواز بیات ترک )
7 - رنگ لزگی ( در دستگاه چهارگاه )
8 - رنگ نستاری ( در دستگاه نوا )
و ...
که بر اساس رنگ های ثبت شده مذکور , نوازندگان به خلق ملودیهای نو مبادرت می ورزند.
چهار مضراب :
قطعه ایست که صرفا" برای نوازندگی ساخته و پرداخته میشود و غالبا" نوازنده آنرا به تنهایی اجرا می نماید.
چهارمضراب اصولا" برای ایجاد تنوع و تحول روحی وخارج شدن از یکنواختی و خمودگی در طول اجرای زنجیره ردیف اجرا میشود. در قدیم نوازندگان آنرا قبل از درآمد دستگاه یا آواز نیز می نواختند ، برای مثال : ردیف آوازی زنده یاد استاد مرتضی نی داوود که غالبا" در شروع هر یک از دستگاهها یک چهارمضراب نیز موجود است.
در پنجاه سال اخیر چهارمضرابهایی با ساختارهای جدید بوسیله نوازندگاه و هنرمندان ساخته شده است ، برای مثال اساتیدی همچون : علینقی خان وزیری، مرتضی نی داوود ، رضا و مرتضی محجوبی ، ابوالحسن خان صبا ، فرامرز پایور ، جلیل شهناز ، فرهنگ شریف ، پرویز یاحقی ، حبیب ا... بدیعی ، اسدا... ملک و... چهار مضرابهای زیبا و جاودانه ای را بوجود آورده اند.
چهارمضرابها از لحاظ ساختاری بر دو نوع کوتاه و بلند می باشند :
1 - چهارمضرابهایی که در بین اجرای ردیف آوازی بصورت مقطعی اجرا می شود مانند : چهارمضراب بیات راجه ، چهارمضراب عشاق ،چهارمضراب عراق و...که غالبا" زیاد بسط و گسترش ندارد و زود خاتمه می یابد.
2 - چهارمضرابهایی که در آغاز ردیف و یا قطعه آوازی باشد که در اینصورت چهارمضراب طولانی شده و در طول چهارمضراب به هریک از گوشه های دستگاه موسیقی ویا آواز اشاراتی میشود.
ضربهای معمول و مرسوم در ساختار چهارمضرابها ، ریتمهایی از قبیل : 8/6 , 4/3 ,8/3 , 16/6 و... می باشند.
وجه تسمیه چهارمضراب :
اصطلاح چهارمضراب از روی نوعی آهنگ ضربی که نوازندگان قدیم موسیقی با ساز تار می نواخته اند بوجود آمده است.
این نوع ضربیها ابتدا با چهارنواخت(مضراب)شروع می شده است که نواخت اول و دوم به سیمهای سفید تار و نواخت سوم به سیمهای زرد و نواخت چهارم به سیمهای چهارم (سیمهایی که به واخوان معروفند ) تار اصابت می کرده است و به عنوان پایه ملودی محسوب می شده است.بهترین نمونه آن چهارمضراب بیات اصفهان است که در ردیف اول ویولون زنده یاد استاد ابوالحسن صبا موجود است.
چهارمضراب معمولا" با یک پایه شروع می شود بدین ترتیب که یک یا دو میزان وزن مخصوصی برای قطعه در نظر گرفته میشود و کلیه جملات بعدی به این پایه اولیه منتهی میگردند.
در فرم چهارمضراب ممکن است ملودی آن، بسط همان پایه اولیه باشد یا ملودی متنوع دیگری متناسب با پایه اصلی که با مهارت به پایه اول متصل میشود ، در نظر گرفته شود.
بدون شک کلیه جملات چهارمضراب بایستی نشانگر گوشه های ردیف موسیقی ایران باشند و البته رعایت تکنیک صحیح ساز در هنگام نوازندگی از نکات مهم در ساختمان یک چهارمضراب است (مقدمه سی قطعه چهارمضراب برای سنتور ـ فرامرز پایور ).
ناگفته نماند که فرم چهارمضراب از قدیم تاکنون دستخوش تحولات و تغییراتی شده است ولی آنچه مسلم است اساس و بنیان و دستمایه ، همان مطالب قدیم بوده و هست.
*********************************** www.Hamkelasy.com
با تشکر از آقای محمود مونسی سردرودی و سایت
دستگاه از بهم پیوستن چند مقام شکل می گیرد و از این چند مقام، مقامی به عنوان مقام اصلی ، نقش شروع ، خاتمه و همچنین رابطه میان مقامها را به عهده دارد.
به عبارتی ساده تر : به مجموع اجزای یک آهنگ در یک گام یا یک مقام ، با حفظ فواصل مخصوص آن ، دستگاه گفته میشود.
همانگونه که از ظاهر واژه دستگاه پیداست، این کلمه از دو جزء « دست » و « گاه » ترکیب شده است. از آنجائیکه در موسیقی های ملل مختلف بخصوص موسیقی ایرانی دست ( در مضراب زنی و آرشه کشی ) و انگشتان ( در گرفتن پرده ها بر روی ساز ) موارد استعمال فراوان دارد و نیز مفهوم « گاه » واژه هایی همچون : لحظه ، دم ، وقت ، محل ، وهله ، مرحله ، نوبت ، موقع معین و...را در ذهن تداعی می نماید ، نتیجتا" کلمه « دستگاه » به سادگی می تواند به مفهوم محل قرارگرفتن دست نوازنده روی دسته ساز باشد.
چنانکه در موسیقی غربی ، برای پیانو و هارپ ( همان چنگ ایرانی که غربی ها به اشتباه و از روی عناد وغرض ورزی این ساز را از آن خودشان میدانند در حالیکه این ساز منسوب به ایرانیان بوده و بس) دست راست و دست چپ هریک نقش جداگانه و مهمی را ایفا می کنند و در ویولون ، تار، بربط و ... نقش دست راست با دست چپ متفاوت است. در سازهای بادی نیز عملکرد انگشتان دست نوازنده درخور اهمیت فوق العاده است.
در موسیقی قدیم ایران عمل انگشتان دست از اینها نیز بیشتر است بطوریکه نام انگشتان دست را عینا" به صداهای موسیقی نسبت داده اند ( نت های موسیقی را با نام انگشتان دست شناسایی کرده اند). برای مثال : در کتب قدما ، سیم دست باز را « مطلق » و محل قرارگرفتن انگشت دوم - سوم - چهارم و پنجم را بر روی دسته ساز بترتیب با نامهای « سبابه - وسطی - بنصر و خنصر » نامگذاری کرده اند.
مشتقات دستگاهها ( آوازها ) :
کلمه آواز هم به معنی بانگ و لحن است و هم به نوعی از موسیقی اطلاق می شود که وزنی آزاد داشته باشد( در قدیم به آن نواخت گفته میشد).
به بیانی ساده تر : منظور از آواز در حقیقت همان آوازیست که بر طبق ردیف ثبت شده موسیقی سنتی ایران خوانده می شود.
تقسیمات موسیقی قدیم ایران :
موسیقی ایران در زمان قدیم به سه قسمت « آوازه - شعبه - مقام » تقسیم میشد.
آوازه : مشتمل بود بر شش قسمت « گردانیه ، گواشت ، نوا ، نوروز، سلمک و شهناز ».
شعبه : موسیقی قدیم شامل 24 شعبه بود که عبارت بودند از : « اوج ، چهارگاه ، حجازی ، پنجگاه ، حسینی ، حصار ، دوگاه ، راهوی ، زاول ، زنگوله ، زیرافکند ، سلمک ، عشیران ، عراق ، عشاق ، گردانیه ، گواشت ، ماهور ، مبرقع ، محیّـر ، نوروز خارا ، نوا ، نهفت ، نیریز ».
مقام : این کلمه ریشه تازی و عربی داشته و در ایران برای اولین بار در قرن هشتم در رابطه با موسیقی دوره اسلامی عنوان شده و موسیقیدانان قبل از آن ، اصطلاحات « دور ، الحان ، اجناس » را در مقابل کلمه مقام بکار می گرفتند.
قدما مفهوم موسیقی مقامی را در مقابل موسیقی ردیفی ( دستگاهی ) بکار برده اند. مقام تحت عناوینی همچون « مُــقام ، مَــقوم ، مُــقُـوم » وجود دارد که این کلمه ( مُــقام ) در برخی از موسیقی های نواحی ایران بخصوص موسیقی آذربایجان متداول است. واژه مقام گاهی به معنی موضع و محل قرارگرفتن انگشتان نوازنده روی ساز بکار رفته است ، چون هریک از پرده های بسته شده بر روی ساز، نشانگر لحن یا آواز و شعبه ایست ، از این رو برخی از آوازها از همان گام یا محل یا مقام آغاز می شده است.
تقسیمات موسیقی در قدیم بگونه ای بوده که بسیاری از گوشه های ردیف امروز ، بصورت مستقل تشکیل مقامهای بلندی را می دادند و بسط و گسترش آن مقام سبب بوجود آمدن یکسری شاخه های دیگری می شد.
مقامهای موسیقی زمان صفی الدین ارموی ( موسیقیدان قرن هفتم هجری ) به 12 مقام « راست ، اصفهان ، عراق ، کوچک ، بزرگ ، حجاز ، بوسلیک ، عشاق ، حسینی ، زنگوله ، نوا و رهاوی شامل می شد. تغییر سیستم مقامی به احتمال از سده یازدهم هجری به بعد صورت گرفته که آخرین تحولات آن مربوط به دوره قاجاریه می باشد که موسیقی ایرانی بصورت هفت دستگاه « ماهور ، شور ، سه گاه ، چهارگاه ، راست پنجگاه ، همایون و نوا » و پنج آواز « ابوعطا ، دشتی ، بیات ترک ، افشاری و بیات اصفهان» مرسوم و رایج گردید.
اختلاف دستگاه و آواز :
از لحاظ علمی و عملی دستگاه مفصّـل تر از آواز است چنانچه آوازها از دستگاهها مشتق می شوند ( آوازهای ابوعطا ، دشتی ، بیات ترک ، افشاری از دستگاه شور و آواز بیات اصفهان از دستگاه همایون مشتق می شوند).
معمولا" گوشه های دستگاهها از مایه های بم شروع میشوند و پس از اجرای درآمد ویا درآمد هایی به تدریج اوج گرفته و به فاصله اکتاو ( نت هشتم ) میرسند ( گوشه های اجرا شده در فاصله اکتاو : « گوشه منصوری در دستگاه چهارگاه ، عراق در دستگاه ماهور ، حسینی در دستگاه شور ، مغلوب در دستگاه سه گاه و .. » ).
اما در آوازها ، نغمات معمولا" از مایه های متوسط از لحاظ تونالیته آغاز میشوند و اغلب در یک اوج خاتمه می پذیرند. البته بنا به سلیقه هنری آوازخوان ، خواننده ممکن است از اوج ، پس از گردشهای ملودیک مختلف ، به مایه اول درآمد ویا حتی دستگاه اصلی مراجعت کند ( مانند آواز ابوعطا که فرود آن اغلب در دستگاه شور صورت می پذیرد). وسعت نغمات دستگاهها از دودانگ گرفته تا سه دانگ هم میرسد ( توضیحات درباره دانگ در پست های قبلی به تفضیل داده شده است ) در صورتیکه گستره نغمات در آوازها از دودانگ تجاوز نمی کند.
اکثرا" دیده و شنیده میشود که به غلط اصطلاح دستگاه را برای مشتقات آنها ( آوازها ) بکار می برند ، برای مثال : دستگاه بیات اصفهان - دستگاه بیات ترک و... که در میان خوانندگان و نوازندگان بی توجه به موسیقی علمی و تئوریک این مسئله مشهود است . پس منطقی نیست که آوازها را دستگاه نامید و بهتر است از مشتقات دستگاهها با عنوانهایی همچون « آواز ، نغمه ، مایه ، مقام » یاد نمود.
*********************************
با تشکر از آقای محمود مونسی سردرودی و سایت www.Hamkelasy.com